ماجرای آپارتمان گرفتن نمایندگان از وزرا به روایت نایب رئیس مجلس/ مصری: چاوز یک موبایل به من داده بود که مستقیما خودش جواب میداد
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۲۳۱۱۶
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عبدالرضا مصری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی مهمان برنامه این هفته دست خط بود. او در این برنامه درباره ماجرای آپارتمان گرفتن نمایندگان از وزرا، تصمیمگیری درباره افزایش قیمت بنزین و حضورش در دولت احمدینژاد گفت.
بخشهایی از گفتگوی مصری را در ادامه میخوانید:
*آقای عباسی سخنگوی هیات رئیسه مصاحبهای کرده و گفته بر اساس بررسیهای صورتگرفته دو نماینده از وزارتخانهای درخواست آپارتمان داشتهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هفته گذشته در هیات رئیسه یک برادر عزیزی مصاحبه کرده بود که برخی استیضاح یا سوال از وزرا کردهاند و برای انصراف از این استیضاح به آنها آپارتمان دادهاند. حقیقتاً خیلی از این مسئله برآشفته و ناراحت شدیم. اولاً یک سوال از وزیر یا استیضاح از وزیر این مقدار نمیارزد که آپارتمان به کسی بدهند. از آقای دکتر عباسی به عنوان سخنگوی هیات رئیسه خواهش کردیم این جور موضوعات که پیش میآید، سخنگو باید ورود پیدا کند و مستندات نماینده را دریافت کند و بررسی کند و بعد ببیند اگر درست است، اطلاعرسانی کامل برای مردم انجام دهد و اگر غلط است، اعلام کند.
ایشان مامور شد که این کار را انجام بدهد. گزارشی که ایشان آورد بعد از صحبت با آن برادر عزیز نماینده، گفت دو مورد تقاضا بوده و ربطی هم به سوال یا استیضاح نداشته است. من آنقدر از این اخبار متاثر میشوم که چرا به صراحت نمیگوییم فلانی بوده است؟ خب به صراحت بگوییم فلانی بوده است. به خاطر اینکه یک نفر محفوظ از کار بدی باشد که انجام داده است، ۲۹۰ نماینده را در اذهان مردم مورد اتهام قرار میدهید. حالا من میگویم خدایی حق آن یک نفر است یا ناحق این است که ۲۹۰ نفر به آن چوب رانده شوند؟
*آقای مصری بنزین در شش ماه دوم احتمال دارد گران شود؟
هیچ تصمیمی درباره ...
*در جلسه سران سه قوه باید تصمیم گرفته شود؟ جلسهای که همین شنبهها اقتصادی برگزار میشود.
بنزین که به تنهایی تصمیمگیری نمیشود.
*این قطعی است؟
اگر تصمیم گیری شود حامل های انرژی تصمیمگیری میشود ولی تا هفته قبل که بنده خبر دارم، چون این رد شدن امر محرمانهای نیست، در جلسه سران مورد تائید قرار نگرفته است.
*در این برهه نیاز به این افزایش قیمت داریم؟ از منظر آدمی که اقتصاد را درک میکند بفرمائید.
ببینید، ما یکسری پولهایی داریم که در اختیار یک عدهای است. در بازتوزیع اگر به هدف بنشیند، موثر است. در زندگی یک نفر اصلاً اثری نگذاشته، اما مستقیماً در زندگی و سفره یک نفر تاثیرگذار است. یعنی ۴۰۰ گرم پنیر میخرید و حالا باید ۳۰۰ گرم پنیر بخرد و اگر ۳۰۰ گرم پنیر میخرید آن تعداد افرادی که سر سفره او مینشستند، سیر نمیشوند. اگر این بازتوزیع یعنی درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی، سفره آن را تامین کرد، این مطلوب است؛ یعنی هدفگذاری درست انجام شده است. من با دولت خاصی کار ندارم، من همیشه میگویم بحثهای من حاکمیتی است نه دولتی! ولی اگر این پول در بودجه دولت رفت و دوباره خرج دولت شد، بر سفره مردم اثرگذار نبود به نظر من افزایش قیمت انجام نشود بهتر است که مثلا مبلمان عوض کنیم، ماشینهای ادارات را عوض کنیم، دکوراسیون اتاقهایمان را عوض کنیم.
*شما از دولت احمدی نژاد جدا شدید و سفیر شدید. این ارتباطی با مخالفت شما با معاونت اولی آن بنده خدا داشت؟
نه، ارتباطی نداشت. آقای احمدینژاد دعوت کرد. ۵ یا ۶ جا را محبت کرد معرفی کرد. بیمه مرکزی، سازمان تامین اجتماعی و برخی جاها بود. انصافاً هم با حسن نیت بود؛ چون هنوز دولت نهم بود. من اعتقاد به استخاره دارم. چیزهایی که عقلم نمیرسد را استخاره میگیرم. همه اینها به طریقی بد آمد. ایشان پیشنهاد ونزوئلا را که دادند خودم خیلی آن روز خندهام گرفت که حالا من بروم و سفیر بشوم. با خودم میگفتم در کشور خودم کار کنم. وقتی استخاره کردیم عجیب خوب آمد. چیزی نبود که به نظر من کم باشد، چون اعتقاد هم دارم استخاره میگیریم و حتماً پای آن میایستم، پذیرفتم و انصافاً هم یک دنیا تجربه بود.
* آن جلسه که با معاون اولی کسی که تعیین شده بود مخالفت کردید، چه گذشت؟
ببینید، من خودم را عرض میکنم، چون خیلیها دوست دارند الان بگویند ما مخالف آقای مشایی بودیم و فلان. یک چیزی اولی بر مسئله معاون اولی و معاون دومی بود. اینها برای ما مهم نبود. ما اعتقاد داشتیم آن چه رهبری میفرمایند هم برای ما حجت حاکمیتی است ولی برای من و دوستان فراتر از این بود. ما آن را حجت شرعی میدانستیم. برای دولت دهم آنهایی که همراهتر بودند دعوت کرد. همیشه از ایشان ممنون هستم. ایشان یک فرصتی داد.
*گلایهای به شما نکرد؟
نه. یک بار هم نگفت چرا نامه نوشتید و چرا امضا کردید. چون نامه نوشتیم و امضا کردیم. یک بار به من نگفت چرا شما نامه نوشتید. چرا امضا کردید و چه کاری انجام دادید.
*با چاوز هم ارتباط نزدیک داشتید؟
خیلی زیاد؛ یک انسان ...
*خاطرهای دارید؟
زیاد.
*برای ما بگوئید.
اولاً ایشان نسبت به ایران خیلی علاقهمند بود. بسیاری از دستوراتی که ایشان میداد خلاف چهارچوبهای موجود بود، یعنی ایشان مثلاً پروژههایی را که به ایران میداد، خارج از مناقصه و چهارچوبهای دولتی بود و به خاطر موضع مشترکی که داشتیم، میداد. خیلی از کشورها حاضر بودند حتی زیر قیمتهای ما برخی از کارها را انجام دهند. انصافاً هم برخی از شرکتهای ایرانی آنجا باعث آبروی جمهوری اسلامی بودند. طوری شد که آنها با ۹ کشور برای خانهسازی قرارداد داشتند، تنها کشوری که تمدید کردند همین یک شرکت بود که دوباره ۱۰ هزار خانه دادند که بسازد.
یک موبایل به من داده بود که فقط در اختیار خود ایشان و وزرای ایشان بود و این سیستم کاملاً داخلی بود. هیچ زنگی نمیخورد و به هیچ جا هم نمیتوانست زنگ بزند. فقط دو تا از سفیر داشتند. یک سفیر ایران و یک سفیر کوبا داشتند. بقیه وزرا بودند و خود آقای چاوز. یعنی زنگ میزد خودش مستقیم گوشی را میگرفت و زنگ میزد.
*انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ میتوانید بگویید به چه کسی رای دادید؟
من به آقای قالیباف رای دادم.
۲۱۷۲۱۷
کد خبر 1285931منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: عبدالرضا مصری مجلس شورای اسلامی بنزین محمدجواد ظریف ایران و آمریکا دونالد ترامپ باشگاه پرسپولیس ایالات متحده آمریکا باشگاه استقلال سینمای ایران روسیه مسکن نقل و انتقالات لیگ برتر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۲۳۱۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سالهای اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.
به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته میشود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد میکند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.
برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی میشود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست میدهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان میدهد.
اما نگاهی دقیقتر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان میدهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزارهای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.
اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عربهای عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.
با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکراتها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف میکند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» میداند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگانهای عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.
این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عربهای عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاههای آلترناتیو دیگر که در سالهای اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف میکند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا میسازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانهای وهابی پیوند میزند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد میکند و سه دهه پویایی سیاسی و رویدادهای تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل میدهد.
در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آلهای اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتارها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح میکرد.
بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمینهای عرب پسا عثمانی میدانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبههای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.
سایر سلفیها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آنها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجستهای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی مینویسد، سلفیها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.
آنچه از همه این روایتهای تاریخی برداشت میشود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمیکاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب میکند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیروهای تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.