Web Analytics Made Easy - Statcounter

تاجگردون :امروز با افتخار می‌گویم که دو همکار دیگرم جناب آقای زارع و هاشمی دلسوزتر از من تلاش می کنند و قسم می خورم که هیچ یک از نمایندگان کشور به اندازه ما سه نماینده استان کهگیلویه و بویراحمد هماهنگ نیستند و امکان ندارد که پشت سر هم پیش مسئولان حرف بزنیم و برای تخریب هم گام برداریم.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آفتاب جنوب،غلامرضا تاجگردون،رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در یادواره 101شهید منطقه چاروسا و دشمن زیاری که در روستای گوراب چاروسا برگزار شد ،گفت: یادی می کنیم از امامی که تا ابد نفس گرمش پشت سر این نظام و این مملکت است، امامی که ما را هدایت کرد و باید یادی کنیم از شهدایی که به برکت خون آنها امروز سربلند و سرافراز هستیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

لزوم ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

وی افزود:همیشه به این فکر می کنم که چه عاملی باعث می‌شود که این ملت و این نظام را از تهدیدها و تحریم‌ها نجات می‌دهد و نتیجه می‌گیرم که خون شهداء تنها سبب این همه بزرگی و سربلندی می‌شود وامروز خون همان شهداء سبب شد تا ما همچنان روی پای خودمان بمانیم.

تاجگردون اظهارکرد: نباید مغرور شویم که ما داریم این نظام و کشور را مدیریت می‌کنیم بلکه تنها خون شهداست که این کشور را سرپای خود همچنان نگه داشته و چگونه می توان بعد از چندین سال خون شهدای خود را حفظ کرد و تنها باید گفت با ترویج فرهنگ ایثار و شهادت ممکن است.

نماینده گچساران و باشت درمجلس تصریح کرد:مطمئن باشید اگر شهداء را فراموش کردیم فراموشمان می‌کنند و وقتی یادی از آنها نکردیم یادی از ما نمی‌کنند و اگر یادی از آنها نکردیم خدا با ما قهر می‌کند.

80 درصد مردم کشورمان انقلاب را درک نکردند

وی تصریح کرد: باید این موضوع را درنظر گرفت که بیش از 80 درصد مردم کشورمان انقلاب را درک نکردند به این معنی که در آن زمان نبودند و راه و مسیر شهداء را ندیدند و مطمئنا 10 سال آینده هم نسل آن زمان به کلی شهداء و انقلاب را درک نکرده‌اند که باید تلاش کنیم تا با ترویج فرهنگ ایثار و شهادت نسل‌ها را آگاه کنیم.

نبایدبه موضوع شهید و شهادت سیاسی نگاه کرد

تاجگردون گفت:یک موضوع را در حکومت اسلامی نباید با آن شوخی کرد و نباید وارد معامله سیاست و نگاه سیاسی اصلاح طلب و اصول گرا و فلان شهرستان و قوم شود و آن موضوع شهید و شهادت است.

آب نداشتیم بنوشیم

رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تصریح کرد: خاک خورده جنگ هستم و برادرم شهید است و شاید باور نکنید که بعد از 35 سال به تازگی کوله پشتی شهید را باز کردیم و تازه فهمیدیم که داخل آن چه چیزی بوده است و دفتر خاطراتش را که باز کردیم آخرین صحبتش این بود که آب نداشتیم بنوشیم چه عاملی می‌تواند این را به نسل جدید یاد دهد تنها با کتاب و فیلم و برگزاری چنین برنامه‌هایی می‌توان این همه از گذشتگی را نسل به نسل منتقل کرد.

توانستیم مقاومت را خوب نشان دهیم

تاجگردون درادامه اظهار کرد: امروز نتوانستیم ادامه دهنده خوبی برای راه شهدا باشیم چرا که با کت و شلوار شبانه روز به دنبال این هستیم که همدیگر را تخریب کرده تا به جایگاهی برسیم در مقابل شهدا تنها هدفشان عزت و سربلندی نظام و اسلام بود وامروز وقتی یک سرباز همانند سردار سلیمانی در یک کشور دیگر مقاومت می‌کند و عکس او لرزه به تن دشمن می‌اندازد یعنی توانستیم مقاومت را که یک گوشه از شاخصه های نظام جمهوری اسلامی است را خوب نشان دهیم.

زدن افراد بسیار افزایش یافته!

تاجگردون تاکید کرد: باید تلاش کنیم که هدفمان را حفظ کنیم نه اینکه شروع به تخریب کنیم همه ما زیر سایه یک فرد کامل، یک فرد جامع، یک شخصیت یک ولی فقیه و قانون انجام وظیفه کنیم،در استان استعدادهای بسیار درخشانی وجود دارد و پتانسیل‌ها بسیار بالاست اما در کنار همین پتانسیل متاسفانه زدن افراد بسیار افزایش یافته و اگر فردی مسئولیتی گرفته شروع به تخریب می‌کنیم که این زیبنده نیست باید تلاش کرد از تجربه هم استفاده کنیم به همدیگر کمک کنیم و نگذاریم استعدادهایمان نابود شود.

انجام کارهای بزرگ در زمان دولت احمدی نژاد

تاجگردون بیان کرد: زمانی که من آمدم دولت متعلق به آقای احمدی‌نژاد بود استاندار و مدیران کل همچنین، اما آیا می‌شد دست روی دست بگذارم و بگویم چون دولت با من هماهنگ نیست دست روی دست بگذارم و کاری نکنم،نمی‌خواهم بگویم همه کارها بلکه بسیاری از کارها و حتی بسیاری از کارهای بزرگ و قراردادهای بزرگ را در زمان همان دولت احمدی نژاد انجام دادم.

29 سال در این نظام کار می‌کنم

تاجگردون اظهارکرد:در کهگیلویه و بویراحمد مهمترین عاملی که به نظر من باید به آن دقت کرد نیروی انسانی است خودم را مثال می زنم که کسی که 29 سال در این نظام کار می‌کند و خاک جبهه و جنگ را دید نمی توان به او گفت تو مدافع حکومت و نظام نیستی و تو دوست دار نظام و انقلاب و دوست دار نظام و رهبری نیستی.

وی گفت: به نظر شما اگر دوست دار نظام و انقلاب و رهبری نیستم پس چرا شبانه‌روز کار می‌کنم پس مطمئن باشید برای عقیده است که این تلاش را انجام می‌دهم،امروز نباید ترس داشته باشم و اینجا نیایم چون احتمالا همکار و دوستم ناراحت می شود بلکه باید دوستم خیلی هم استقبال کند که محرومیت‌ها را می‌بینم.

آقای زارع و هاشمی دلسوزتر از من تلاش می کنند

تاجگردون تصریح کرد: امروز با افتخار می‌گویم که دو همکار دیگرم جناب آقای زارع و هاشمی دلسوزتر از من تلاش می کنند و قسم می خورم که هیچ یک از نمایندگان کشور به اندازه ما سه نماینده استان کهگیلویه و بویراحمد هماهنگ نیستند و امکان ندارد که پشت سر هم پیش مسئولان حرف بزنیم و برای تخریب هم گام برداریم.

کربلا را فتح کرده ایم

نماینده گچساران و باشت در مجلس درادامه افزود: یاد امام و شهداء را فراموش نکنیم اینها با هدف خاص رفتند به یاد داشته باشیم وقتی وارد کشور عراق می شویم و عکس امام، رهبر و شهداء را می‌بینیم آن موقع است که باید فهمید که کربلا را فتح کردیم و هدف شهداء را باید دید و به آن افتخار کنیم.

انتهای پیام

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۳۶۶۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته

می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در یادداشتی در مشق نو نوشت:

این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیب‌شناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئله‌ها، بحران‌ها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبهه‌ها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟

کمی به عقب برمی‌گردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا به‌نام چپ [خط امام] و سپس اصلاح‌طلب شناخته می‌شد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. به‌عنوان نمونه در زمانی‌که گروه‌های سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامی‌گری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحه‌زدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده ماده‌ای دادستانی ختم شد. یا، در دوره‌ای که نظام اطلاعاتی کشور به‌شکل پراکنده اداره می‌شد و هر گروه به‌صلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و به‌عنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.

مضاف بر این‌ها می‌بایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائت‌های تئوکراتیک و جزم‌اندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر این‌ها می‌توان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحران‌هایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگ‌طلبی و تنش‌زایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات به‌رغم پرونده‌ مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بن‌بست‌شکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستی‌هایی بوده است، که فهرست‌کردن و نقد قاعده‌مند آن‌ها می‌تواند راهگشا باشد.

‌اینک اما به‌نظر می‌رسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل، اگر نگوییم به بن‌بست رسیده، دست‌کم با بحران اساسی مواجه شده‌اند. بحرانی که دامن‌گیر احزاب اصلاح‌طلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن می‌رود چون آفت به‌سراغ ریشه‌ها نیز برود.

درباره نظام ادراکی اصلاح‌طلبان. طی سالیان گذشته، مجموعه‌ای از تلاش‌ها رخ داد و کمک کرد تا اصلاح‌طلبان درکی ‌نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» به‌دست بیاورند. این تلاش‌های سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبهه‌ای، ۲) کوشش‌های محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأمل‌اند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاح‌طلبان- به‌عنوان جریان آلترناتیو- به‌شمار می‌رفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یک‌سو و کاستی‌های بسیار در تئوریک و پراتیک سیاست‌ورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست می‌پندارد، ضمن آن‌که خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش می‌کند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمان‌زدایی کند.

در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاش‌هایی رهزن و تعمیم‌های انحرافی را مشاهده می‌کنیم که نه‌تنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژه‌های اصلاحی می‌شوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزه‌های ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز این‌ها قبح‌زدایی کند و به‌شکل قرارگاهی بر این حوزه‌ها متمرکز شود و آن‌ها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامه‌های سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری به‌نسبت روشن از این وضعیت به نمایش می‌گذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوشش‌ها و کوشش‌های تئوریک معتبر فاصله‌ای قابل توجه دارد. به این‌ها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبان‌های خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بی‌نیاز از ایستگاه‌های مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک‌ فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاح‌طلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگرساز و غیریت‌ستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه می‌بینیم عمده تلاش‌ جریان رقیب اصلاح‌طلبان بر فتح بوروکراسی و ویژه‌خواری، آن هم به مبتذل‌ترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمی‌توان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهم‌تر محافظه‌کاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیض‌های جنسی، قومی و… را در پی داشته است. مع‌الوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو به‌حساب نخواهد آمد.

با این اوصاف می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل. برای توضیح این سرفصل نخست می‌بایست تفکیکی میان سیاست پایین‌دستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک به‌نظر می‌رسد کفه سیاست بالادستی به‌ سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورای‌های قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پایین‌دستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پایین‌دستی به‌حدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچ‌گونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دست‌کم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرف‌کننده، آمار گران‌فروشی و گران‌فروشان را گزارش می‌کردند!

این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاح‌طلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودی‌ها (inputs) با واقعیت همخوان‌اند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت‌ کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثال‌هایی را ذکر می‌کنم که به‌ نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده‌اند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان می‌داد. برای نمونه می‌توان به مجموعه بیانیه‌های تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آن‌که در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفت‌وگو و نقد در عرصه عمومی را به‌دنبال داشتند. حال آن‌که امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:

الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،

ب. مسئله خصوصی‌سازی،

پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،

ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آن‌ها و فقدان توان چانه‌زنی مؤثر این قشر،

ث. مسائل نظام درمان و تعرفه‌ها،

ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،

چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرک‌های عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…

کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راه‌حل صورت نمی‌پذیرد یا اگر هم تلاشی صورت می‌گیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمی‌کند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به این‌ها اضافه کنیم مواردی که به سیاست‌های کلی نظام راجع است و اساساً باب گفت‌وگو درباره‌شان بسته است؛ خواه به‌علت محافظه‌کاری، خواه به‌دلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه به‌سبب انذارها و محدودیت‌ها.

این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را به‌دنبال دارد. نخست آن‌که کارویژه اصلاح‌طلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربه‌گیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان می‌رود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم می‌بیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان می‌دهد. دوم آن‌که، جامعه به‌سوی نوعی خودبسندگی هدایت می‌شود و بی‌پشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد می‌شود و به‌شکل اقتضایی عمل می‌کند. نام این وضعیت را می‌توان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه به‌غایت افزایش پیدا می‌کند و مردم مستمراً متحمل هزینه‌های گزاف می‌شوند. ضربه‌ناپذیری- یا ضربه‌پذیری حداقلی- مردم به‌شکل توده‌ای در دولت اصلاحات می‌تواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربه‌پذیری توده‌ای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست به‌عنوان ضربه‌گیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد.

سوم آن‌که متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاح‌طلبان تحمیل می‌شود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئله‌یابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگ‌اندازی‌ها در پروسه‌های اصلاحی، و برگشت‌پذیری آن‌ها به مؤلفه‌هایی چون «لحن»، «ادبیات تحریک‌آمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آن‌که می‌توان فهرستی از لحن‌های آرام، و ادبیات غیرتحریک‌آمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم‌» است. چنانکه اختلال در نظام مسئله‌یابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون می‌شود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علت‌العلل مسائل معرفی می‌شود. حال آن‌که اساساً منطق اصلاحات، نه خصم‌پرور است و نه حذف‌محور.‌

در بخش‌های بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.

دیگر خبرها

  • اهداف پشت پرده رقیب تراشی برای قالیباف! / اصلاح‌طلبان: در مجلس دوازدهم اقلیت نه نیروی سوم هستیم!
  • تولید ۳ درصد گندم کشور در شهرستان بیجار
  • ضرورت تلاش جمعی دستگاه‌ها برای ادای حق مساجد
  • نمایندگان پیروز انتخابات بهبود معیشت مردم را در اولویت قرار بدهند
  • اصفهان پرجمعیت‌ترین استان کارگری کشور
  • نقش معلمان در توسعه و پیشرفت کردستان حیاتی است
  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • درخواست محمد هاشمی از نمایندگان مجلس آینده
  • لاوروف: غرب و اوکراین برای مذاکره جدی با روسیه آماده نیستند
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!